2. زمین
2. زمین
(مساله 183) زمین با سه شرط، کف پا و ته کفش نجس ر، پاک میکند.
اول: آنکه زمین پاک باشد.
دوم: آنکه خشک باشد.
سوم: آنکه اگر عین نجس مثل خون و بول یا متنجس مثل گلی که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد،به واسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین برطرف شود. و نیز زمین باید خاک یا سنگ یا آجر فرش و مانند اینها باشد و با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه، کف پا وته کفش نجس،پاک نمیشود و اگر به واسطه غیر راه رفتن نجس شده باشد، پاک شدنش به واسطه راه رفتن اشکال دارد.
(مساله 184) کف پا و ته کفش نجس، به واسطه راه رفتن روی اسفالت و روی زمینی که با چوب فرش شده، پاک نمیشود.
(مساله 185) برای پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است پانزده ذراع (تقریباً ده گام میشود) یا بیشتر راه بروند، اگر چه به کمتر از پانزده ذراع یا مالیدن پا به زمین، نجاست برطرف شود.
(مساله 186) لازم نیست کف پا و ته کفش نجس، تر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد به راه رفتن پاک میشود.
(مساله 187) بعد از آنکه کف پا یا ته کفش نجس به راه رفتن پاک شد، مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به گل آلوده میشود اگر زمین با خاک به آن اطراف برسد، پاک میگردد.
(مساله 188) کسی که با دست و زانو راه میرود، اگر کف دست یا زانو به وسیله تماس با زمین و حرکت برروی زمین نجس شود، دست و زانوی او به وسیله راه رفتن پاک میشود. و اما پاک شدن ته عصا و ته پای مصنوعی و نعل چهار پایان و چرخ اتومبیل و درشگه و مانند اینها، محل اشکال است.
(مساله 189) اگر بعد از راه رفتن، ذرههای کوچکی از نجاست که دیده نمیشود، در کف پا و ته کفش بماند باید آن ذرهها را هم به ترتیبی که ذکر شد برطرف کرد، ولی باقی بودن بو و رنگ اشکال ندارد.
(مساله 190) توی کفش و مقداری از کف پا که به زمین نمیرسد به واسطه راه رفتن پاک نمیشود. و پاک شدن کف جوراب به واسطه راه رفتن محل اشکال است، مگر اینکه راه رفتن با آن به جای کفش معمول و متعارف باشد و اگر کف جوراب از پوست باشد به وسیله راه رفتن پاک میشود.
3. آفتاب
(مساله 191) آفتاب زمین وساختمان و چیزهائی که مانند درب و پنجره در ساختمان بکار برده شده، و همچنین میخی را که به دیوار کوبیدهاند وجزء ساختمان حساب میشود، با شش شرط پاک میکند:
اول: آنکه چیز نجس بطوری تر باشد، که اگر چیز دیگری به آن برسد تر میشود، پس اگر خشک باشد باید به وسیلهای آن را تر کنند تا آفتاب خشک کند.
دوم: آنکه اگر عین نجاست در آن چیز باشد، پیش از تابیدن آفتاب آن را برطرف کنند.
سوم: آنکه چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و چیز نجس را خشک کند، آن چیز پاک نمیشود، ولی اگر ابر بقدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، اشکال ندارد.
چهارم: آنکه آفتاب به تنهائی چیز نجس را خشک کند، پس اگر مثلاً چیز نجس به واسطه باد و آفتاب خشک شود پاک نمیگردد، ولی اگر باد بقدری کم باشد که نگویند به خشک شدن چیز نجس کمک کرده، اشکال ندارد.
پنجم: آنکه آفتاب مقداری از بنا و ساختمان را که نجاست به آن فرورفته یک مرتبه خشک کند، پس اگر یک مرتبه بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند و دفعه دیگر زیر آن را خشک نماید، فقط روی آن پاک میشود و زیر آن نجس میماند.
ششم: آنکه ما بین روی زمین یا ساختمان که آفتاب به آن میتابد، جسم پاک دیگری فاصله نباشد.
(مساله 192) آفتاب، حصیر نجس را پاک میکند و همچنین درخت و گیاه به واسطه آفتاب پاک میشود.
(مساله 193) اگرآ فتاب به زمین نجس بتابد، بعد انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تر بوده یا نه، یا تری آن به واسطه آفتاب خشک شده یا نه، آن زمین نجس است و همچنین است اگر شک کند که پیش از آفتاب عین نجاست از آن برطرف شده یا نه، یا شک کند که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه.
(مساله 194) اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد، طرفی که آفتاب به آن نتابیده پاک نمیشود، ولی اگر دیوار بقدری نازک باشد که به واسطه تابش به یک طرف، طرف دیگرش هم خشک شود پاک میگردد.